روز بعد مرد وقتی از خواب بیدار شد دید دخترش بالای سرش نشسته
است و آن جعبه
زرورق شده را به سمت او دراز کرده است. مرد تازه
متوجه شد که آن روز، روز تولش
است و دخترش زرورق ها رابرای هدیه
تولدش مصرف کرده است. او با شرمندگی دخترش را
بوسید و جعبه رااز
او گرفت و در جعبه را باز کرد. اما با کمال تعجب دید که جعبه
خالی است
مرد بار دیگر عصبانی شد به دخترش گفت که جعبه خالی هدیه نیست
وباید
چیزی درون آن قرار داد. اما دخترک با تعجب به پدر خیره شد وبه او
گفت که نزدیک
به هزار بوسه در داخل جعبه قرار داده است تا هر وقت
غمگین بود یک بوسه از جعبه
بیرون آورد و بداند که دخترش چقدر
دوستش دارد!!
عالیه به من هم سر بزن
سلام ممنون حتما
سر بزن