-
چیزی نگو ....
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1390 13:08
مرانمی خواهی دیگر میدانم حتی اگر مرا ببینی هم نمیشناسی مرا دیگر میدانم عطرو بوی تو پیچیده فضای غمگین قلبم را چیزی نگو دیگر نمی خواهم بشنوم بهانه های رفتنت را
-
زندگی
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1390 13:04
زندگی مثل بازی گل یا پوچ میمونه... با تو گل بی تو پوچ باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم وزجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم رهی معیری
-
منوچهری
شنبه 20 فروردینماه سال 1390 19:32
چو از زلف شب بازشد تابها فرو مرد قندیل محرابها سپیدهدم، از بیم سرمای سخت بپوشید بر کوه سنجابها به میخوارگان ساقی آواز داد فکنده به زلف اندرون تابها به بانگ نخستین از آن خواب خوش بجستیم چون گو ز طبطابها عصیر جوانه هنوز از قدح همیزد بتعجیل پرتابها از آواز ما خفته همسایگان بیآرام گشتند در خوابها برافتاد بر طرف دیوار و...
-
عبید زاکانی-موش و گربه
شنبه 20 فروردینماه سال 1390 19:15
اگر داری تو عقل و دانش و هوش بیا بشنو حدیث گربه و موش بخوانم از برایت داستانی که در معنای آن حیران بمانی بقیه در ادامه مطلب خانه عبید زاکانی موش و گربه اگر داری تو عقل و دانش و هوش بیا بشنو حدیث گربه و موش بخوانم از برایت داستانی که در معنای آن حیران بمانی ای خردمند عاقل ودانا قصهٔ موش و گربه برخوانا قصهٔ موش و گربهٔ...
-
روز پرستار مبارک
جمعه 19 فروردینماه سال 1390 19:40
سلام روز پرستار مبارک روز خیلی خوبیه. نمدونم چی بگم امروز همه خوشحالن همه به پرستارا تبریک میگن. منم یه پرستار داشتم یعنی یه پرستارو دوست داشتم.الام دیکه با هم نیستیم . دل تنگشم.امروز ۷ روز از جدا شدنمون میگزره.برامون دعا کنید برامن صبر و برای ایشون سلامتی شادی چیزای خوب. روزت مبارک.
-
تقدیم با عشق
جمعه 19 فروردینماه سال 1390 19:35
از آسمان پرسیدم پر س تار کیست؟ گفت: وسیع تر از من است از کوه پرسیدم پر س تار کیست؟ گفت: مقاوم تر از من است از آینه پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: پاک تر از من است از آب پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: زلال تر از من اس ت از مادر پرسیدم پر س تار کیست؟ گفت: مهربانتر از من است از پیامبر پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: از تمام یارانم به من...
-
اس ام اس روز پرستار
جمعه 19 فروردینماه سال 1390 19:34
بیت مرتضی (ع) شاه ولایت اختری سر زد که از نور رخش، ارض و سما را زیب و زیور زد بود میلاد زینب (س) آن که اندر روز میلادش در آغوش حسینش خنده بر روی برادر زد ********* بلبل طبعم غزل خوان در ثنای زینب است مرغ روحم پرزنان اندر هوای زینب است ********* آمد آن بانو که فخر هر زن است هر دلى با ذکر نامش گلشن است روح تاریک همه...
-
اس ام اس روز پرستار
جمعه 19 فروردینماه سال 1390 19:33
بیت مرتضی (ع) شاه ولایت اختری سر زد که از نور رخش، ارض و سما را زیب و زیور زد بود میلاد زینب (س) آن که اندر روز میلادش در آغوش حسینش خنده بر روی برادر زد ********* بلبل طبعم غزل خوان در ثنای زینب است مرغ روحم پرزنان اندر هوای زینب است ********* آمد آن بانو که فخر هر زن است هر دلى با ذکر نامش گلشن است روح تاریک همه...
-
نظامی-لیلی و مجنون-بخش۶
دوشنبه 15 فروردینماه سال 1390 22:18
زاری کردن مجنون در عشق لیلی مجنون چو شنید پند خویشان از تلخی پند شد پریشان زد دست و درید پیرهن را کاین مرده چه میکند کفن را آن کز دو جهان برون زند تخت در پیرهنی کجا کشد رخت چون وامق از آرزوی عذرا گه کوه گرفت و گاه صحرا ترکانه ز خانه رخت بربست در کوچگه رحیل بنشست دراعه درید و درع میدوخت زنجیر برید و بند میسوخت...
-
جامی-لیلی و مجنون-بخش ۶
دوشنبه 15 فروردینماه سال 1390 22:16
خبر یافتن پدر مجنون از عشق او به لیلی مسکین پدرش خبر چو ز آن یافت چون باد به سوی او عنان تافت مهر پدری ز دل زدش جوش وز مهر کشیدش اندر آغوش کای جان پدر! چه حال داری؟ رو بهر چه در وبال داری؟ امروز شنیدهام که جایی دادی دل خود به دلربایی در خطهٔ این خط مجازی نیکو هنریست عشقبازی، لیکن همه کس به آن سزا نیست هر منظر خوب،...
-
جامی-لیلی و مجنون-بخش 5
شنبه 6 فروردینماه سال 1390 23:31
عهد وفا بستن لیلی با قیس سر فتنهٔ نیکوان آفاق چون ابروی خود به نیکویی طاق یعنی لیلی نگار موزون آن چون قیساش هزار مجنون چون دید که قیس حقشناس است عشقش به در از حد و قیاس است، در نقد وفاش هیچ شک نیست محتاج گواهی محک نیست، چون روز دگر به سویش آمد جانی پر از آرزویش آمد، خواهان رضای او به صد جهد گفتاش پی استواری عهد:...
-
نظامی-لیلی و مجنون-بخش5
شنبه 6 فروردینماه سال 1390 23:29
رفتن پدر مجنون به خواستاری لیلی چون راه دیار دوست بستند بر جوی بریده پل شکستند مجنون ز مشقت جدائی کردی همه شب غزلسرائی هردم ز دیار خویش پویان بر نجد شدی سرود گویان یاری دو سه از پس اوفتاده چون او همه عور و سرگشاده سودا زده زمانه گشته در رسوائی فسانه گشته خویشان همه در شکایت او غمگین پدر از حکایت او پندش دادند و پند...
-
واکسن عشق...
جمعه 5 فروردینماه سال 1390 19:52
نظراتی در ارتباط با عشق و دنیا و مفهوم آن : 1- عشق یعنی تنهایی...انتظار...گریه...نرسیدن...جدایی...نه عشق یعنی جلوه گر شدن خدا در من و تو ... 2- عشق فراموش کردن خود در وجود کسی است که همیشه و در همه حال ما را به یاد دارد - Love is totally forgetting yourself to someone that is alwaysremembering you at all 2 times. 3-...
-
یاد گرفتم :
پنجشنبه 4 فروردینماه سال 1390 17:52
یاد گرفتم : 1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند. 2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند . 3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود . 4.با کودک بحث نکنم چون مرا با دانش خویش می سنجد و هم سطح خویش میپندارد.
-
آیا معنی ماه های ایرانی را می دانید؟
چهارشنبه 3 فروردینماه سال 1390 11:38
فروردین؛ فروردهای پاکان فروردین نام نخستین ماه از فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. بنا به عقیده پیشینیان، ده روز پیش از آغاز هر سال فروهر در گذشتگان که با...
-
لحظه سال تحویل
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1389 19:18
چیزی نمونده به تحویل سال ساعت ۰۲ و ۴۱ دقیقه و ۳۰ ثانیه دوشنبه٬ اول فروردین ماه ۱۳۹۰ برابر با ۲۱ مارس ۲۰۱۱ میلادی
-
جامی-لیلی و مجنون-بخش 4
جمعه 27 اسفندماه سال 1389 18:40
بخش ۴ در بوتهٔ امتحان گداختن لیلی، قیس را عنوانکش این صحیفهٔ درد در طی صحیفه این رقم کرد کز قیس رمیدهدل چو لیلی دریافت به سوی خویش میلی میخواست که غور آن بداند تا بهره به قدر آن رساند روزی ... قیس هنری درآمد از راه رویی ز غبار راه پر گرد جانی ز فراق یار پردرد بوسید زمین و مرحبا گفت بر لیلی و خیل او دعا گفت لیلی سوی...
-
نظامی-لیلی و مجنون-بخش4
جمعه 27 اسفندماه سال 1389 18:38
بخش ۴ در صفت عشق مجنون سلطان سریر صبح خیزان سر خیل سپاه اشک ریزان متواری راه دلنوازی زنجیری کوی عشقبازی قانون مغنینان بغداد بیاع معاملان فریاد طبال نفیر آهنین کوس رهیان کلیسیای افسوس جادوی نهفته دیو پیدا هاروت مشوشان شیدا کیخسرو بی کلاه و بیتخت دل خوش کن صدهزار بی رخت اقطاع ده سپاه موران اورنگ نشین پشت گوران دراجه...
-
منت
جمعه 27 اسفندماه سال 1389 18:35
منت بزارید با نظرات خود مارا ترقیب به ادامه کنید
-
افسوس
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 07:48
اینقدر خودم و براش کوچیک کردم که فکر نکنه ازش بزرگترم! افسوس که منو به خاطر کوچیکیم تنها گذاشت
-
پست جدید
جمعه 20 اسفندماه سال 1389 18:22
از این به بعد پست ضرب والمثل هم خواهیم دید
-
ضرب المثل ها
جمعه 20 اسفندماه سال 1389 18:19
آلبانیایی زنو خربزههر دو رسیده اش خوب است. موتنی دروغگو از خداشرم نمی کند ولی از مردم هراسان است. اسلواکیایی: هر جاده ای به رم منتهی نمی شود. استونیایی کسی که روزگار رابهبطالت میگذراند،بزرگترین دزد است. آذربایجانی مرگ حق است اما برای همسایه اسپانیایی مردآتش است وزن الیاف کتان،شیطان آنها را مشتعل میکتد.
-
نظر خواهی
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1389 14:50
با نظرات خودتون مارو تشویق به ادامه کار بکنید
-
نظر خواهی
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1389 14:50
با نظرات خودتون مارو تشویق به ادامه کار بکنید
-
نظامی-لیلی و مجنون-بخش3
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1389 14:46
عاشق شدن لیلی و مجنون به یکدیگر هر روز که صبح بردمیدی یوسف رخ مشرقی رسیدی کردی فلک ترنج پیکر ریحانی او ترنجی از زر لیلی ز سر ترنج بازی کردی ز زنخ ترنج سازی زان تازه ترنج نو رسیده نظاره ترنج کف بریده چون بر کف او ترنج دیدند از عشق چو نار میکفیدند شد قیس به جلوهگاه غنجش نارنج رخ از غم ترنجش برده ز دماغ دوستان رنج...
-
جامی-لیلی و مجنون-بخش ۳
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1389 14:44
بخش ۳ شتافتن قیس به دیدن لیلی در فردای آن روز چون عیسی صبح، دم برآورد وز زرد قصب، علم برآورد قیس از دم اژدهای شب رست وز آه و نفیر دم فروبست بر ناقهٔ رهنورد دم زد واندر ره بیخودی قدم زد میراند نشید شوق خوانان تا ساحت خیمهگاه جانان در سایهٔ خیمه چون نه ره داشت از دور زمام خود نگه داشت نادیده ز خیمگی نشانی میگفت به...
-
شهریار
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 12:05
گله عاشق آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس گله ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس مسند مصر ترا ای مه کنعان که مرا ناله هائی است در این کلبه احزان که مپرس سرونازا گرم اینگونه کشی پای از سر منت آنگونه شوم دست به دامان که مپرس گوهر عشق که دریا همه ساحل...
-
باباطاهر
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 11:53
نمیدانم که رازم با که واجم غم و سوز وگدازم با که واجم چه واجم هر که ذونه میکره فاش دگر راز و نیازم با که واجم
-
لیلی و مجنون-جامی
شنبه 14 اسفندماه سال 1389 14:16
بخش ۲ - آشنایی قیس و لیلی تاریخنویس عشقبازان شیرینرقم سخن ترازان از سرور عاشقان چو دم زد بر لوح بیان چنین رقم زد کز «عامریان» بلند قدری بر صدر شرف خجستهبدری مقبول عرب به کارسازی محبوب عجم به دلنوازی از مال و منال بودش اسباب افزون ز عمارت گل و آب چون خیمه درین بساط غبرا میبود مقیم کوه و صحرا عرض رمهاش برون ز فرسنگ...
-
نظامی-لیلی و مجنون
شنبه 14 اسفندماه سال 1389 14:11
بخش 2- آغاز داستان گوینده داستان چنین گفت آن لحظه که در این سخن سفت کز ملک عرب بزرگواری بود است به خوبتر دیاری بر عامریان کفایت او را معمورترین ولایت او را خاک عرب از نسیم نامش خوش بودی تر از رحیق جامش صاحب هنری به مردمی طاق شایستهترین جمله آفاق سلطان عرب به کامگاری قارون عجم به مال داری درویش نواز و میهمان دوست...